نردبان کارآفرینی

لطفا خود را معرفی کنید.

من علیرضا صادقیان هستم؛ جز مؤسسین و مدیرعامل شرکت کسب و کار نوین ایرانیان. لیسانس صنایع از دانشگاه علم و صنعت و MBA از آمریکا.

اگر قرار باشد در 30 ثانیه در مورد این مدل کسب و کار توضیح بدهید، چطور تعریف می‌کنید؟

خرید گروهی واسطی است بین خریدار و فروشنده. مجموعه ما به نمایندگی از خریداران با فروشندگان و ارائه‌دهندگان خدمات وارد مذاکره می‌شود و در قبال معرفی رایگان محصول و تضمین حداقل مشتریان تخفیف قابل توجهی از فروشنده دریافت می‌کند که این خود سبب معرفی هرچه بیشتر فروشنده می ‌شود. در واقع در این روش فروشنده بدون پرداخت هزینه اولیه تبلیغات مشتریان جدیدی کسب می‌کند.

سود این محموعه از طرف فروشنده تامین می‌شود و هیچ‌گونه هزینه از خریدار دریافت نمی‌شود.

این ایده چطور به‌وجود آمد؟ نمونه مشابه داشت؟

این ایده 3 یا 4 سال پیش در کشور­های غربی و آمریکا شروع شد و طی 2 سال به موفقیت‌های چشمگیری رسید. 2 سال پیش گوگل پشنهاد خرید سایت groupon.com به مبلغ 6 میلیارد دلار را مطرح کرد که این مورد نشان‌دهنده فضای کسب و کار عالی در چنین مدلی است. این ایده 2 سال و نیم قبل توسط یکی از دوستان هم‌دانشگاهی اینجانب مطرح شد و ما شروع به کار کردیم.

نظر شما در مورد استفاده از ایده دیگران چیست؟ یا حتما می‌بایست از ایده‌های جدید استفاده کرد؟

من فکر نمی‌کنم ایده نو زیادی وجود داشته باشد. معمولا ایده‌ها از ترکیب چند ایده دیگر شکل می‌گیرند. شما می‌توانید یک نمونه مثال بزنید که از این ایده مستثنی باشد؟

حرف شما درست، اما این مدل کسب و کار شما قبلا عیناً ایجاد شده بود.

درست است که این مدل کسب و کار پیشتر اجرا شده بود اما ما با توجه به محدودیت‌ها و نیاز ایران بومی‌سازی انجام دادیم. بعنوان مثال در مدل تجاری گروپ‌آن شرط رسیدن به حدّ نساب کوپن‌های تخفیف برای خریداران وجود داشت که اگر بنا به هر دلیلی سایت نمی‌توانست ظرفیت طرف قرارداد را پر کند مبلغ واریزی خریداران برگشت داده می‌شد اما در ایران به دلیل سوءبرداشت یکی از روزنامه‌ها نسبت به ما، مدل تجاری ما به شرکت‌های هرمی تعبیر شد که این خود باعث شد شرط حداقل فروش برداشته شود.

به نظر شما در شروع یک کار جدید می‌بایست از ابتدا تمام جوانب کار را سنجید و پیش‌بینی کرد یا شروع کنیم و مرحله به مرحله به فکر حل مشکلات و کمبودها باشیم؟

نمی‌شود همه جزئیات را دید اما نباید مطالعاتتان سطحی هم باشد. اگر بخواهید مطالعه کنید همیشه چیزهای جدید برای آموختن است و هیچ‌وقت فرصت استفاده از دانسته‌ها پیش نمی‌آید. بایستی یک حالت بهینه پیدا کرد.

شعار تبلیغاتی شما "اولین سایت نخفیف گروهی" است. به نظر شما اولین بودن مهمتر است یا بهترین بودن؟

ما معتقدیم هم اولین هستیم و هم بهترین.

اگر قرار باشد بین این دو یکی را انتخاب کنید، انتخاب شما چیست؟ فرض کنید به یک ایده جدید می‌رسید و متوجه می‌شوید که این ایده قبلا پیاده‌سازی شده است اما شما می‌توانید بهتر از آن استفاده کنید؛ به دنبال این ایده می‌روید یا تلاش می‌کنید ایده جدیدی پیدا کنید؟

ما سعی می‌کنیم اگر بتوانیم تفاوتی ایجاد کنیم وارد شویم. مطمئنا کسی که اول شروع کرده به واسطه گذر زمان و روابطی که پیدا کرده است تریبون تبلیغاتی بهتری نسبت به ما دارد لذا ما باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشیم.

پس شما معتقدید بهترین بودن مهمتر از اولین بودن است؟

اولین بودن ضامنی بر بهترین بودن نیست اما به هرحال اولین بودن در شعار­های تبلیغاتی استفاده می‌شود و ممکن است اعتباری ایجاد کند. ما زمانی که شروع کردیم هیچ شرکتی فعال نبود اما بعد از آن دوستان دیگری آمدند و مدعی اولین بودند شدند.

سایت شما از نظر نرم‌افزاری هم قابلیت خاصی دارد یا صرف مدل کسب و کار شما است که باعث موفقیت مجموعه شده است؟

سایت ما امکانات گسترده‌ای دارد که فکر نکنم سایت‌های دیگر به این گستردگی باشند. نسخه سوم سایت به زودی در دسترس همگان قرار می‌گیرد که با کاهش حجم سایت و افزایش سرعت بارگذاری صفحه همراه خواهد بود بعلاوه که امکانات خوبی هم اضافه خواهد شد. ما با هفته‌ای 2 نت‌برگ شروع کردیم و الان به عدد 35 نت‌برگ در هفته رسیدیم. به نظر من توان رقابتی ما سایت نیست بلکه 40 نفر پرسنلی هستند که در تلاش‌اند بهترین خدمات را در سریعترین زمان ممکن در اختیار کاربران قرار دهند. من می‌توانم سایت‌هایی را معرفی کنم که آمدند، طراحی قشنگتری هم داشتند اما فقط یک هفته بودند و رفتند.

زمینه فعالیت شما نیازمند ارتباط با افرادی است که معمولا شناخت کاملی از اینترنت ندارند، چطور در ابتدای کار توانستید جذب اعتماد کنید؟

به هر حال در هر صنفی آدم‌های جوانی هستند که با اینترنت آشنایی دارند. یکی از اولین کافی‌شاپ‌هایی که در محدوده برج آفتاب بود کاملا با اینترنت آشنا بود اما در کنار این روش دیگری هم داشتیم. در مواجهه با افراد سنتی فقط ذکر می‌کردیم که اگر تخفیف بدهید ما مشتری زیادی معرفی می‌کنیم و می‌توانید از دفعه بعد سود ببرید. به این صورت کم‌کم جذب اعتماد کردیم. چرخی بود که کم‌کم چرخید.

با چند نفر شروع کردید؟

10 نفر

دوست بودید یا با آگهی جذب عضو کردید؟

مؤسسین 5 نفر بودیم و با ارتباطاتی که داشتیم سعی کردیم افراد با تجربه را هم دعوت کنیم.

جذب سرمایه چطور بود؟

با سرمایه شخصی شروع کردیم و یکسری افراد را هم با توضیحbusiness plan جذب کردیم. ما یک سال رویbusiness plan کار کرده­ بودیم.

در این لحظه سایت به بهره‌وری اقتصادی هم رسیده؟

بله، اما سود حاصل خرج توسعه سایت در شهرها و بیزینس‌های جدید می‌شود.

برآورد شما از ارزش ریالی برند نت‌برگ چقدر است؟

به هرحال ارزش‌گذاری برند پرسه سختی است و روش‌های متفاوتی دارد. بعنوان مثال ارزش برند با توجه به فروش آن واحد با و بدون برند و یا خرجی که در مدت 3 سال گذشته صرف تبلیغات شده است به دست می‌آید. به نظر من ارزش برند نت‌برگ خیلی بالاست. ما شاید جز 20 برند اول اینترنتی ایران باشیم، حتی مردمی که از ما خرید نداشتند نام ما را شنیده‌اند.

هدف شما صرفاً جنبه اقتصادی داشت یا عوامل دیگری هم دخیل بودند؟

به هر حال اقتصاد یکی از انگیزه‌های اصلی است اما هر آدمی هم موفقیت اقتصادی نیاز دارد و هم رضایت از انجام کار.

کی ثبت شرکت انجام دادید؟

تیر یا مرداد 90

ثبت اختراع هم داشتید؟ اصلا چنین چیزی تو ایران عملی هست؟ مخصوصا در زمینه وب.

تحقیقات اولیه انجام دادیم اما دیدیم که عملی نیست.

در خصوص فیلترینگ چه تمهیداتی اندیشیدید؟

یکی از بزرگترین مشکلات وب ایران این است که مشخص نیست صاحب و سیاست‌گذار وب چه سازمان یا نهادی است. ما هرجا که می‌توانستیم سایت را ثبت کردیم؛ وزارت ارشاد، وزارت کار و امور اجتماعی و ... و در تلاشیم تابع قوانین باشیم. تا الان هم مشکلی نداشتیم.

سوءتفاهم شباهت با شرکت‌های هرمی مشکل ایجاد نکرد؟

آن هم مورد حقوقی نبود فقط مشکل خبری بود که یک رسانه‌ای بدون داشتن اطلاعات درست ما را متهم کرد که ممکن بود ما نابود بشویم.

حضور شما در نمایشگاه‌های مختلف معرفی به افراد جدید و درنتیجه رشد آمار بازدید از سایت است یا دلایل دیگری هم دارد؟

هم معرفی به افراد جدید و هم ایجاد ارتباط فیزیکی با کاربران سابق چون کاربران دوست دارند چهره فیزیکی مجموعه ما را از نزدیک ببینند و این باعث کسب اعتبار می‌شود.

شما از ابتدای مهاجرت به آمریکا قصد بازگشت داشتید یا شرایط را مساعد ندیدید؟

من رفتم که برگردم.

فکر نمی‌کنید اگر می‌ماندید موفق‌تر بودید؟

حتی توی این شرایط سخت هم هیچ‌جا خانه آدم نمی‌شود. من شخصا مهاجرت را خیلی توصیه نمی‌کنم. مطمئناٌ آدم در جایی که زبان و فرهنگ مشترک دارند خیلی موفق‌تر است. ارتباطات نقش بسیار مهمی در موفقیت بازی می‌کند برای مثال شما الآن با یک نفر که هم‌محله‌ای یا هم‌شهری شما باشد ارتباط بهتری برقرار می‌کنید حتی اگر هیچ شناخت دیگری نسبت به هم نداشته باشید. من فکر می‌کنم خیلی از کسانی که رفتند دوست دارند برگردند اما یا پل‌های پشت سرشان را خراب کرده‌اند یا از نظر اعتباری دچار مشکل می‌شوند. هرجا باشید آسمان همین رنگ است. شما در آمریکا اصلا امنیت شغلی ندارید و آنجا ناهنجاری‌های سازمانی بسیار زیاد است مخصوصا علیه مهاجران اما در کنار همه این‌ها آنجا آزادی‌هایی دارید که شاید برای خیلی‌ها ملاک مهمی باشد.

شما چون علاقه به کارآفرینی داشتید رفتید MBA یا چون MBA رفتید به این زمینه وارد شدید؟

من علاقه داشتم کار خودم را شروع کنم. آدم ریسک‌پذیری هستم. آدمی هستم که دوست دارم خودم چیزی را درست کنم و نتیجه‌اش را ببینم و دوست داشتم در تجارت فعالیت کنم. می‌توانستم لیسانس را هم بروم مدیریت اما احساس کردم که شاید مهندسی سکوی پرتاب بهتری باشد.

بزرگترین موفقیتی که تا کنون کسب کرده‌اید؛ چیست؟

همین که توانستیم اعتماد مردم را جلب کنیم و بستری باشیم برای رسیدن کمک‌های نقدی (20 میلیون تومان) و غیرنقدی مردم به دست زلزله‌زدگان تبریز بزرگترین موفقیت و مسئولیت ما محسوب می‌شود.

ضمن تشکر بابت وقتی که در اختیار من گذاشتید. اگر صحبتی، حرف نگفته‌ای برای کسانی که می‌خواهند در کارآفرینی دیجیتال فعالیت کنند بفرمایید.

به نظر من وب ایران بسیار جای رشد دارد اما متأسفانه هنوز کسی به ظرفیت این پدیده پی نبرده است. سایت‌های خوبی مثل amazon تو ایران وجود دارند اما به موفقیت لازم نرسیده‌اند.

دلیل چیست؟ محدودیت‌ها یا ضعف مدیریت؟

هردو. تو ایران ما مدیرهای قوی داریم ولی هیچکدام وارد وب نمی‌شوند و سعی می‌کنند در صنایع دیگری که ریسک پایین‌تری دارند وارد شوند. فیلتر شدن در وب مساوی است با پلمپ شدن یک کارخانه با این تفاوت که پلمپ شدن را کسی متوجه نمی‌شود نهایتاٌ محصولات ممکن کست در بازار کم شوند؛ اما فیلتر شدن بلافاصله مشتریان را دچار سلب اعتماد می‌کند. بحث دیگر هم عدم اعتماد سرمایه‌گذاران به این مقوله است.

ساز و کار قوانین دولتی چقدر تأثیرگذار است؟

قوانین دولتی اگر محدودکننده نباشد خیلی نیاز به حمایت نیست. مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان. اگر فرهنگ‌سازی بشود که می‌توان بر بستر اینترنت فعالیت اقتصادی بدون خطر انجام داد خیلی مطلوب است. از طرفی هم دستگاه‌های نظارتی و حقوقی تمایزی میان شرکت‌های مجوزدار اینترنتی با صنعتی و خدماتی قائل نشوند و همیشه در معرض اتهام نباشند. بعنوان مثال در درگیری ایجاد شده بین ما و روزنامه موردنظر به عدالت حکم شود. اگر این فرهنگ‌سازی انجام شود نیازی به حمایت مستقیم نخواهد بود و سرمایه‌گذاران خصوصی خود به این سمت کشیده می‌شوند.

منبع: مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 8 دی 1391برچسب:کارآفرینی,مصاحبه,نت برگ,دات کام,entrepreneurship,interview,netbarg,com,, توسط کارآفرینی